دلنوشته...

زندگی وزن نگاهیست که در خاطر ما می ماند...

دلنوشته...

زندگی وزن نگاهیست که در خاطر ما می ماند...

از دوست داشتن...

امشب از آسمان دیده تو
روی شعرم ستاره میبارد
در سکوت سپید کاغذها
پنجه هایم جرقه میکارد
شعر دیوانه تب آلودم
شرمگین از شیار خواهش ها
پیکرش را دوباره می سوزد
عطش جاودان آتشها
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
از سیاهی چرا حذر کردن
شب پر از قطره های الماس است
آنچه از شب به جای می ماند
عطر سکر آور گل یاس است
آه بگذار گم شوم در تو
کس نیابد ز من نشانه من
روح سوزان آه مرطوب من
بوزد بر تن ترانه من
آه بگذار زین دریچه باز
خفته در پرنیان رویا ها
با پر روشنی سفر گیرم
بگذرم از حصار دنیاها
دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم ‚ تو ‚ پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو بار دیگر تو
آنچه در من نهفته دریاییست
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین طوفانی
کاش یارای گفتنم باشد
بس که لبریزم از تو می خواهم
بدوم در میان صحراها
سر بکوبم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
بس که لبریزم از تو می خواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایه تو آویزم
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست... 

                                                  ((فروغ فرخزاد))

نظرات 10 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ


بببببببببببببببببببه سلام مهدیه خانم
چه عجب از اینورا
چی شده آپ کردی؟
مردم متاهل میشن از تو یاهو،وبلاگ،... کلا حمع میشن




بببببببببببببببببه سلام الهام خانوم
چه عجب ازینورا
چی شد سر زدی؟
مردم مجردن تو یاهو ؛ ... ول ول میگردن از توی وب من کلا جمع میشن
کوفــــــــــــــــــت کوفـــــــــــــــــت نخند دندوناتو موش میخوره
بی ادب کار داشتم زندگی داشتم پست جدید نداشتمتازه نتم نداشتم
مرسی عزیزم که به وبم سر زدی

elham سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:52 ب.ظ

cm بالایی ماله من بود

بله خودم از خطت فهمیدم

وحید سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ب.ظ

فدای تو و مهربونیات بشم من

فدای تو بشم من خدا نکنه عزیـــــــــــــــــزم

تکتم چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:22 ب.ظ

اوووووووووووووووووه چه loveمیترکونن این دو تا یکی بیاد اینا رو جمع کنه.

تکـــــــــــــی
تو مثل اینکه اومدی اینجا به این و اون گیر بدی ها؟
اذیت نکن منه مظلومه طفلک رو
میگم آقامون بیاد بزنتا
مرسی ازینکه اومدی وبم فداتشم

toki چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:24 ب.ظ

سلام الهام جون. کاش فقط به وبشون سر نزن از اون بدتر پست رمزدار میزارن

سلام . تو توی وب من چیکار به الهام داری؟
بلــــــــــــــــــــــــــــه اصلا دوست داریم
شما هم اگه میتونین پست رمز دار بذارید

تکتم چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ب.ظ

اوووووه تو مظلومی کاملا مشخصه اصلا احتیاجی به گفتن نبود

بله خودم میدونستم

زینب(دریا) پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:54 ب.ظ http://zinat.blogsky.com

سلام دوست من خیلی وقته به من سر نزدیاااااا
ولی من بامرامم راستی آپم بیا نظرت رو بگو ارزش خوندن داره مطمئن ...منتظرم
راستی ازدواج کردی؟؟؟؟

سلام دریا جونی ببخشید خیلی گرفتار بودم.چشم حتما سر میزنم عزیز
با اجازت آره عزیز

toktam پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ب.ظ

این اعتماد به نفست منو کشته...

منم کشته

وحید پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ب.ظ

قربونت برم جوجو جونم

مورچه ی من

خدا نکنه
چااااااااااااااااااکرتــــــــــــــــــــیم داداش

وحید پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:34 ب.ظ

عرض ارادت صمیمانه خدمت سرکار خانم محدیه ابراحیمی جون

و همچنین بنده عرض ادب دارم خدمتتون آقای وهید مرادی جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد