دلنوشته...

زندگی وزن نگاهیست که در خاطر ما می ماند...

دلنوشته...

زندگی وزن نگاهیست که در خاطر ما می ماند...

عشق بی قید و شرط

جوانمرد چون دریاست و بخیل چون جوی؛

((دُر)) از دریا بجوی ؛نه از جوی...  

                                                ((خواجه عبدالله انصاری))

داستانی درباره ی یک پسر و یک درخت آماده است که عشق بدون قید و شرط را به بهترین شکل ممکن ؛ نشان میدهد.درخت خیلی خوشحال است که آن پسر نزد اوست . پسر غمگین است و میگوید :

((من پول لازم دارم)) درخت میگوید : (( من پول ندارم ولی سیب دارم)) . اگر میخواهی میتوانی تمام سیبهایم را چیده و به بازار ببری و بفروشی تا پول بدست آوری .

آنگاه پسر تمام سیبهای درخت را چیده و برای فروش برد.هنگامی که پسر بزرگ شد ؛ تمام پولهایش را خرج میکند.برمیگردد و میگوید : (( من میخواهم یک خانه بسازم و پول کافی ندارم که چوب تهیه کنم ))

درخت میگوید : (( شاخه های مرا قطع کن .آنها را ببر و خانه ای بساز .)) و آن پسر تمام شاخه ها را قطع کرد . آن وقت ؛ درخت شاد و خوشحال بود . پسر بعد از چند سال ؛ بدبخت تر از همیشه برمیگردد و میگوید : (( میدانی من از خانه ام خسته شده ام و میخواهم از آنها دور شوم ؛ اما وسیله ی مسافرت ندارم .)) درخت میگوید : (( مرا از ریشه قطع کن و میان مرا خالی کن و روی آب بینداز و برو .))

پسر آن درخت را از ریشه قطع میکند و به مسافرت میرود و درخت هنوز شاد شاد بود...



   نتیجه :

                                     درختان میوه ی خود را نمیخورند...

                                     ابرها باران را نمی بلعند...

                                     رودها آب خود را نمی خورند...

                                     چیزی که بزرگان دارند ؛ همیشه به نفع دیگران است...


                                                                                   ((مثل هندی))

منبع : کتاب (( شما عظیم تر از آنی هستید که می اندیشید))

نظرات 13 + ارسال نظر
هم کلاسی پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ق.ظ

سلام
قشنگ بود فقط نتیجه گیریش با مطلب یکم تفاوت داشت
من کارتونشو ۱۲ سال پیش دیدم.نمیدونم شما هم یادتونه یا نه!!

سلام
این پست از یک کتاب نسبتا روانشناسی بود.
نتیجه گیریش تقریبا میشه گفت این بود که بی منت به همه عشق بورز.
آره منم دیدم و توی عالم بچگی هم کلی سر پررو بودن اون پسر حرصم میگرفت. انگاری هر وقت کارش لنگ میموند یاد درخت میفتاد!

... پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ

kheyli ghashang bud vali khob adam ta ye zamani bayad be nafee baghie kar kone
chon hame liaghatesho nadaran ke barashun kar koni
kheyli bade ke omreto vase kasi bezari ke manie dust dashtan ro nadune
ama vaghean matne jalebi bud
bebakhshid ke esm nazashtam

سلام.
ممنونم نظر لطفتون.
نظرتون قابل احترامه و فرمایشتون رو قبول دارم.
و این که عمرتو واسه کسی بذاری که معنی دوست داشتن رو ندونه فکر میکنم بر میگرده به دید متفاوت ما آدما نسبت به زندگی و عشق و دوست داشتن و... که نگاه هم رو درک نمیکنیم و دل هم رو به درد میاریم.
همین که به این وب سر زدید و نظر دادید ؛ منت سرمون گذاشتید.
موفق باشید.

آوا پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ب.ظ http://ava1374.blogfa.com/

سلام مهدیه جان
منم کارتونش رو دیده بودم
آپـــــــــــــــم بیای خوشحال میشم!

سلام عزیز دلم
ای بروی چشم

یوسف پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ب.ظ http://yousef68.blogfa.com

سلام مهدیه خانم خوبی
من نتیجه گرفتم که
1ـ میوه رو هر وقت که رسیده بود باید چیدش
2ـ ابرها باران رو با خودشون حمل می کنن و می برن یه جای دیگه خالی می کنن.
3ـ رودها همیشه آبشون تمیز و گوارا است باز هم ما آدما هستیم که رودها رو آلوده کردیم و می کنیم.
4ـ چیزی که بزرگان دارند ؛ همیشه به نفع دیگران است
اینو خیلی قشنگ اومدی

سلام.ممنونم.
باریکلا به این نتیجه گیریشما یک آنالیزور حرفه ای هستید
خواهش میکنم قابلی نداشت

یوسف پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ http://yousef68.blogfa.com

ملودی که گذاشتی خیلی قشنگه
میشه کدشو برام بفرستی

خواهش میکنم نظر لطفتون.
اگه روی اسم آهنگ کلیک کنید کدش میاد.

فروشنده جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ق.ظ http://13651365.blogsky.com/

سلام علیکم
احوال شما؟
------------------------
این داستانی که نوشتی چند سال پیش یه انیمیشن در موردش ساخته بودن نمی دونم دیدی یا نه؟
انیمیشنش خیلی ساده بود اما در عین حال خیلی قشنگ و غمناک بود.

سلام.ممنونم.احوال شما؟
آره دیدم.مرسی که نظر دادید

بنجامین جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ق.ظ http://benjamin-mason.mihanblog.com

نمیدونم دقیقا ار چه کتابی این متنو آوردین ولی نه نتیجه گیریه اون کتاب درسته نه نتیجه گیری شما
نتیجه:
وقتی عاشقه چیزی میشی حاضری همه زیباییتو به خاطرش بدی حتی اگه معشوقت متوجه نباشه.حتی اگه اطمینان داشته باشی که چیزایی رو که دادی دیگه بر نمیگردن.فقط دوس داری واسه یه لحظه هم که شده معشوقت به خاطره گرفتن اون چیزا باهات صحبت کنه.
تمام زیبایی یه درخت میوه هاشه.تمام زیبایی یه رود به آبی هست که درونش جریان داره.تمام زیبایی یه ابر به باریدنشه.
یه چیزی میگم تعجب نکنین.من این نتیجه رو همون ۱۲ سال پیش وقتی واسه اولین بار کارتونشو دیدم گرفتم.البته توی عالم بچگی.نمیدونم درسته یا نه

سلام .
منبعشو نوشتم : کتاب((شما عظیمتر از آنی هستید که می اندیشید))
نوشته ی : مسعود لعلی.
شاید دلیل اینکه شما نتیجه گیری من رو یا نتیجه گیری نویسنده رو قبول ندارید برمیگرده به دید متفاوت ما به عشق.خوب همه جا این اختلاف نظرات وجود داره و نظر هرکدوم هم به نوع خودش قابل احترامه.
نتیجه گیریتونو قبول دارم به قضیه ی داستان نزدیکتره اما در کل جسارتا عرض میکنم این طرز فکر رو که خودمون رو بخاطر یه نفر از بین ببریم اما اونم هیچی متوجه نشه و یا متوجه بشه و به روی خودشم نیاره قبول ندارم. حالا اگه اونم متوجه بشه و به عشقت جواب بده باز یه چیزی.
ما هممون انسانیم و هر کدوممون واسه خدایی که ما رو آفریده ارزش خاصی داریم مطمئن باشید اون راضی نیست که خودمون رو واسه یکی دیگه از بین ببریم .اما دوست داشتن رو منع نکرده.عشق انسان رو کور و کر میکنه و به جنون میکشونه و غیر قابل قبوله .بهتر نیست دوست داشتن رو والاتر از عشق بدونیم.؟
و به این باور برسیم که عشق واسه خداست و دوست داشتن واسه بنده هاش.
اون درخت که دیدیم همه ی زندگیشو به اون پسر داد آخر قصه اش کنار اون پسر موند(تبدیل به قایقش شد وهمه جا باهاش بود فقط خودشو پسر)
اما ما آدما چی؟
این درست نیست که خودتو برای کسی فدا کنی که آخرش عشقش رو توی دل یک نفر دیگه پیدا میکنه.
در هر صورت به نظر من دوست داشتن برتر از عشق هستش چرا که دوست داشتن سازنده است و عشق نابودگر.
موفق باشید و سربلند.

سعیده جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ق.ظ

خیلی وبلاگ خوشگلی داری عزیزم. فقط حیف که دیر کشفش کردم

سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام.احوال شما؟چطور مطوری؟
بگردمت مرسی که اومدی.خواهش میکنم خجالتم نده

مهتا جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:32 ب.ظ http://codemusic.mihanblog.com

سلام از اینکه از کد آهنگ وب من استفاده میکنید بسیار سپاسگزارم
به امید همکاری بیشتر با شما

سلام.خواهش میکنم قابلی نداره عزیز
خداییش خیلی خوش شانسیاااااااااا
آره حتما.اما باور کن ما خودمون این آهنگ رو انتخاب کردیم اصلا تا بحال وبتو ندیدیم که

دریا جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ب.ظ http://zinat.blogsky.com

سلام مهدیه جووووون ازلینکام میام قاط میزنه ولی آدرستون گذاشتم درست شد...خیلی قشنگ بود من دوست دارم همیشه مثل این درخت باشم...راستی اجازه میدی آهنگت روبرای وبلاگم بزارم...؟؟؟

سلام عزیز
باریکلا حالا درست شد پس.
فدات شم مرسی
آره استفاده کن عزیز من

الهام جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:05 ب.ظ

سلام مهدیه جونم
مطالبت خیلی خیلی قشنگ بود ممنون دست مریزادآجی گلم شرمنده خیلی وقته نتونستم به وبت سر بزنم خودت دلیلشو میدونی گلم
منتظر مطالب بعدیتم

سلام عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــز دلم. چطوری تو؟
فدای تو بشم من
بلـــــــــــــــــــــــــــــه خبر دارم عزیز دلم
مرسی از نظرت گل من

امین شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:28 ب.ظ http://aminmarmulak.blogsky.com

سلام
مرسی از داستان قشنگی که گذاشتی
انگار شما علاوه بر کتابهای درسیتون کتابهای داستان هم مطالعه می کنید...خیلی عالیه
ایام به کام
خدا نگه دار

سلام.
خواهش میکنم قابلی نداشت.
آره ما همه نوع کتاب مطالعه میکنیم جز کتب درسی
بازم مرسی بخاطر نظرتون.

ـــــ یه دخمل تنها ـــــــ یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:33 ب.ظ http://bfeman.blogsky.com/

غم انگیز بود

واقعیت زندگی بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد